مجله مهر:از کوزه همان برون تراود که در اوست.به نظر میرسد این ضرب المثل کهن فارسی تا حدود زیادی گویای وضعیت کنونی جهانشاه بختیار، نوه آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی یعنی شاپور بختیار باشد. جهانشاه بختیار که تا چندی قبل زیر سایه بدنامی پدربزرگ خویش در گمنامی تمام و کمال زندگی اش را می گذراند به یکباره با نگارش و انتشار کتابی با نام «من، ایرانی، جاسوس سیا و موساد» توانست برای دست کم چند روزی خود را به صفحه اول برخی از مطبوعات خارجی مخصوصا مطبوعات فرانسوی برساند.او در این کتاب ضمن اعتراف به جاسوسی برای سازمان های جاسوسی دو کشور آمریکا و اسراییل مدعی مطالبی شد که در درستی آنها نقاط ابهام بسیاری وجود دارد و به نظر میرسد بعضی از آنها بیشتر به جهت مصارف تبلیغاتی عنوان شده باشند.
به خاطر پدربزرگم
جهانشاه بختیار بدون اشاره به خیانت های بیشمار شاپور بختیار به مردم ایران از جمله همکاری با صدام، مدعی میشود که انگیزه اش از جاسوسی برای سازمان های جاسوسی سیا و موساد گرفتن انتقام کشته شدن پدربزرگش از جمهوری اسلامی بوده است! او در بخشی از کتاب مدعی شده است که با خرید پاسپورت ایرانی از سفارت ایران در بحرین، موفق شده است در قالب یک سرمایه گذار و بانکدار به ایران بازگردد و پس از چند ماه تلاش توانسته است با مدیر یکی از بنیادهای اقتصادی ارتباط برقرار نماید و در این بنیاد به عنوان فردی علاقهمند به سرمایهگذاری در طرح های اقتصادی در جمهوری اسلامی معرفی شود.